خلاقیتی که پیش از زمان خود بروز کرد و سه شد
بعضی وقتا بعضی اتفاقات بعضی چیزا رو یاد آدم میاره که در حالت عادی یا اصلن یاد آدم نمیآد یا فوری دوباره فراموش میشه. اتفاقن یک حسن وبلاگ همینه که این جور یادآوریها را میشه یه جایی بیرون از دنیای فرّار ذهن آرشیو کرد و حتی شأن نزول این آرشیو کردن را هم ثبت کرد.
حالا این نامگذاری سال هشتادوهفت به نام سال نوآوری وچیچی هم من رو یاد یکی از کارهای جالبی میندازه که همین نیروی محترم انتظامی خودمون به مناسبت یکی از همین نامگذاریها کرده بود که عمرن از به عقل هیچ طنزنویس یا کاریکاتوریستی میرسید. خب شاید هم میرسید ولی اونوقت حکمش کمتر از توهین به مقدسات و این حرفا نبود.
خلاصه قضیه از این قرار بود که فکر کنم سال هفتادوسه یا چهار قرار بود سال وجدان کاری و انضباط اجتماعی باشه. نیروی محترم انتظامی هم که در درون خود این نیرو از این لحاظ به سهسوت به خودکفایی رسیده بود به این نتیجه رسیده بود که در طرحی نوآورانه (دقت بفرمایید که سیزده چارده سال از برنامه پیش بودن) این رسم نکو را ترویج کنه. حالا چهجوری؟ خب معلومه حین انجام وظیفه دیگه. شاید یادتون بیاد اومده بودند یک تابلوهای کوچولوی هلالی شکلی درست کرده بودند و روش نوشته بودند "وجدان کاری، انضباط اجتماعی" و اینا رو با دوتا پایه مفتولی نصب کرده بودند پشت تَرک این موتورهای هوندای سبزرنگ نیرو. حالا مطمئن نیستم افتخار این ابتکار مال کل نیرو بود یا فقط آیکیو فرمانده نیروی تهران بزرگ یهو اینجوری سرریز کرده بود. خوب بعد دیدند ای داد بیداد این که بد شد. حالا از تعبیرای بیتربیتی اون گذشته یک تعبیرش اینه که این نیرو رسمن از این مرام برائت میجوید. اواسط سال اومدند مثلن درستش کنند، مفتولها را از پشت موتورها کندند جوش دادند جلو. چند ماه که گذشت دیدند بازم نشد، اولندش که این جلو مزاحم رانندگی میشه دومندشم خواننده اصلی این شعار که باید رانندههای جلویی باشن تصویر آیینهای این شعار رو میبینند یعنی برعکسش را. خب راه حلش میتونست این باشه که مثل روی شیشه جلو آمبولانسها نوشته را برعکس بنویسند که این هم سهکاری خودش را داشت. خلاصه دیدند بیخیال تبلیغ شدن شاید بهترین تبلیغ باشه.
خلاصه حیف شد که نشد. البته سرنوشت خلاقیتهایی که از زمان جلوترند همین شکلی میشه عموماً.
0 نظرات:
Do you have any idea? Click here and post a Comment