از تننمایی جلوهگرانه تا نظریات دانشمندانه داریوش سجادی
آقای سجادی عزیز،
اگر حوالی سیزدهم فروردینماه بود یقین میکردم منباب دروغ سیزده قصد مزاح دارید. اگرچه روشنفکر والامقامی چون سرکارعالی وقت چنین بازیهای لوسی را ندارد. علاوه بر این شما که بلانسبت مثل ما ملت عوام نیستید که خریدار کالای مبتذل دروغ آوریل غربیها در قالب دروغ سیزده ایرانی باشید.
بگذریم، مقاله وزینتان اینطور آغاز شده: (تأکیدها از بنده است)
طرح نوين امنيت اجتماعی و اخلاقی چنانچه بمنظور ريشه کنی پديده بدحجابی در دستور کار نيروی انتظامی جمهوری اسلامی ايران قرار گرفته از اساس محکوم به شکست است. کمااينکه طی دو دهه گذشته هيچکدام از طرح های مشابه نتوانست يک بار و برای هميشه دامان جامعه را از پديده «ميل و نياز جلوه گرانه برخی از بانوان و دختران ايرانی در سپهر علنی جامعه» منزه کند.
آقای سجادی عزیز، صفت "نوین" در فارسی برای تأکید بر بکر و خلاقانه بودن استفاده میشود. به کار بردن این صفت برای طرحی که اخیراً شروع شده یا امسال نام جدیدی بر آن گذاشتهاند هیچ ایراد دیگری هم نداشته باشد یک غلط دستوری است. عنوان "پدیده" هم چندان برای آنچه شما بدحجابی مینامید هیج مناسب نیست. چیزی که سالها قدمت دارد ـ فرض کنیم از کشف حجاب به اینطرف ـ و به قول شما حکومت همیشه سعی در تقابل با آن داشته کجایش پدیده است؟
خودتان میفرمایید که این طرح هم مثل تمام طرحهای مشابه محکوم به شکست است و مثلاً طرح بدیل نامشابه هم مطرح میکنید. شخص خود شما به این طرح نامشابهتان چقدر امید دارید؟ فکر نمیکنید این یکی هم مشابه باشد؟
می دانید آقای سجادی عزیز، مشکل از شما نیست. شما به اندازه کافی مطالعه دارید و سعی هم میکنید در مقالاتتان حرف نامستدل نزنید. مشکل از سوژه است. حرفی برای گفتن نیست از منظری که شما به موضوع نگاه میکنید.
خوب بود منبع تحقیقاتتان را که ریشه سلیقه در انتخاب پوشش را در نیاز به جلوهگری بانوان ایرانی یافته است معرفی میکردید تا استفاده کنیم. آیا این نیاز به جلوهگری یک بیماری بومی خاص ایران است؟ اگر اینطور است پس نقش فرهنگ منحط غربی در آن چیست. شما طوری از منزه شدن سپهر علنی از این پدیده صحبت میکنید که انگار دارید از یک عده روسپی صحبت میکنید. برادر من شما فقط دارید از سلیقهای صحبت میکنید که اتفاقاً باب میل شما نیست یا با اعتقادات شما سازگار نیست.
بدجوری کل قضیه را به جلوهگری و جلوهخری و کلمات وهنآمیزی چون جاذبههای اندامی و تننمایی تقلیل دادهاید و بعد نسخه پیچیدهاید. دقت بفرمایید که آدم وقتی که با کیبورد مطلب مینویسد هم باید حرمت قلم را حفظ کند. کیبورد همان نوع مدرن قلم سابق است که خیلی حرمت داشت و به آن قسم یاد میشد. شما که عمیقاً به آخرت ایمان دارید باید نگران فوج انبوه زنان محترمی باشید که سر پل سراط سد راهتان میشوند که چرا با این کلمات به شخصیت آنها توهین کردهاید. خیلی مطمئن نباشید که تکلیف همه آنها قبل از رسیدن به پل سراط مشخص شده باشد و مستقیم بلیط جهنم به دستشان داده شده باشد. معمولاً منطق خداوندی کپیپیست نظرات علمای عظام نیست. عکس قضیه هم صادق نیست اتفاقاً.
گیرم که فرمایش شما در مورد غربی بودن این مسئله درست باشد. آیا این مجوزی میشود برای در افتادن با حقوق اولیه تکتک افراد جامعه؟ کت و شلوار تن خودتان کم ریشه در فرهنگ غرب دارد؟ بهتر نیست طرح پیشنهادی شما در مورد آقایان هم اجرا شود و مثلاً شما دو ساعتی بیشتر در فرودگاه معطل شوید چون کتوشلوار شیکی به تن دارید که شائبه جلوهگری دارد و تبلیغ فرهنگ منحط غربی است؟
کل پیشنهاد شما با چشمپوشی از توهینهای فراوان در آن به قشر وسیعی از ملت در این خلاصه میشود که رانت دیگری به هزاران رانت ریز و درشت اضافه شود تا ملت به راه نیک هدایت شود. فکر کنید ببینید این همه رانت ریز و درشت تا حالا راه به کجا برده که این یکی ببرد.
اجبار مغازهدار بدبخت تا کارمند فلکزده بانک به رقصیدن به سازی جدید، اجبار قاضی به ورانداز کردن ناموس مردم که آیا تخفیف بدهد یا ندهد. بابا بارکالله به این ابتکار شما.
حالا گیریم که ابتکار شما چشم حضرات را گرفت. آنوقت تکلیف به قول شما مواجهه تقابلی چه میشود؟ مثلا اگر دخترخانمی گفت من تخفیف نمیخواهم و علاقهای هم به کاپ خوشحجابی ندارم در عوض مایلم مطابق میل خودم لباس بپوشم تکلیف چیست؟ اگر قرار باشد هم کاپ بدهند و هم باتوم و ماشین ون و مامورهای معذور هم به راه باشد که شما کره مردم را کردهاید روغن.
برادر سجادی بهتر بود این اطلاعاتتان در مورد عربستان را میدادید آقای حسنی امامجمعه محترم ارومیه یا آقای عباسی نماینده سابق بندرعباس تا استفاده بهتری از آن بشود. آخر میدانید، شما سعی میکنید به مطلب فرم مستدل ژورنالیستی بدهید، از ملاحتش کم میشود. حالا اقلا به سنت حسنه چندهمسری هم در بین اشراف عربستان گریزی میزدید. انشاءالله بعدها عربستان گذرتان افتاد آخر هفتهای هم از طریق پل شاهفهد سری به جزیره بحرین بزنید تا ببینید شوهران این زنان اشراف عربستانی با چه عطشی به این جزیره کوچک هجوم میآورند.
آقای سجادی عزیز، حالا دختران جهان را والتدیسنی لعنتاللهعلیه با ژانر ضاله سیندرلا از راه به در کرد تا از جهان واقعیت فاصله بگیرند و دچار «خود سيندرلا بينی جلوه گرانه» شوند، روشنفکران ما را کدام لعینی وا میدارد تا دچار «خود مبتکربینی دانشمندانه» در امور کاملاً شخصی ملت شوند؟
میدانید که بین ما وبلاگنویسهای بیکار گاهی مسابقهای چیزی شیوع پیدا میکند. حالا اگر در سال جاری مسابقهای مثلاً با عنوان "آفتابه طلایی برای تابلوترین پیشنهاد" راه افتاد بنده با کمال افتخار به این نوشته سرکار رای خواهم داد.
7 نظرات:
آقا سلام
بازگشت شكوهمند شما را تبريك عرض مينماييم
متشکرم مستر جونز,
البته هنوز مایه تیله واسه لپ تاپ نو ردیف نشده.
والا ما که از کار این رفیقمون سر در نمیاریم ولی ما هم بازگشت غیور مردانه ات را تبریک میگوییم
سیاه
ممنون سیاه عزیز.
توی وبلاگت خوندم که میخوای آلمانی یاد بگیری. خیلی خوشوقتم. مثل اینکه اروپا اومدن داره جدی میشه.
هرچند گويي جديدا بسيار دير به دير به روز مي كنيد ولي همين هم غنيمتي است . واقعا لذت بردم . خسته نباشيد
آمديم جسارتاً موضوع پست قبليتان را يادآوري كنيم ;)
Very well said man. I met your blog for the first time via "Billy and I" weblog.
Good work.
Cheers
Do you have any idea? Click here and post a Comment