اعدام صدام و یک نکته
تا آنجا که بنده دیدم بجز عده اندکی، موضع وبلاگشهر در برابر اعدام صدام حسین یک وجه اشتراک داشت: با اعدام مخالفیم حتی اگر برای صدام حسین باشد.
جای بسی خوشوقتی است این. موضع وبلاگشهر فارسی را نمیتوان به کل جامعه ایران تعمیم داد به خصوص در مورد صدام حسین. حتی شاید تعمیم آن به قشر نخبه یا روشنفکر هم ضریب خطای بالایی داشته باشد ولی پتانسیل آن را در هر حال نمیتوان دستکم گرفت.
حالا همین وضعیت را برای داخل کشور در نظر بگیریم. آیا حاضریم همین موضع را برای هر شخص ایرانی هم داشته باشیم صرفنظر از عملکرد او در بیش از ربع قرن در هر شرایطی؟
در نظر بگیریم که این موضعگیری در مورد اعدام صدام در هر حال میتواند یک ژست روشنفکری قلمداد شود بخصوص وقتی که قدرت تغییر دادن چیزی را هم نداریم.
البته اینجا صحبت از عموم مردم نیست که به بهانه سوسکی هم که شده آمادهاند هر آن قدرت تخریب خود را به نمایش بگذارند و به خصوص به مکانهایی مثل بانکها به عنوان سمبل ظلم و جور محبت ویژه دارند. حتی صحبت از روشنفکر جماعت هم نیست که اصلا تعریف مناسبی از آن در جامعهای مثل ایران نمیشود به دست داد. تازه اگر هم بشود از موضعگیری و علمکرد رنگ و وارنگ این جماعت در این مواقع فقط میشود شاخ در آورد.
صحبت دقیقاً از شهروندان وبلاگشهر است یعنی همین جماعتی که قرار است انشاءالله تعالی ساماندهی بشوند.
چقدر حاضریم در مقابل حکم اعدام بایستیم حتی اگر برای کسی باشد که کینه او را سالها در سینه انباشتهایم ؟ چقدر حاضریم سینههایمان را از کینه خالی کنیم تا جایی که در چنان روزی هیچ کسی را در مستحق چنین حکمی ندانیم؟
آیا حاضریم همین امروز امضاء کنیم که "من در هیچ شرایطی به اعدام هیچ شخصی در کشور ایران رضایت نمی دهم" ؟
جای بسی خوشوقتی است این. موضع وبلاگشهر فارسی را نمیتوان به کل جامعه ایران تعمیم داد به خصوص در مورد صدام حسین. حتی شاید تعمیم آن به قشر نخبه یا روشنفکر هم ضریب خطای بالایی داشته باشد ولی پتانسیل آن را در هر حال نمیتوان دستکم گرفت.
حالا همین وضعیت را برای داخل کشور در نظر بگیریم. آیا حاضریم همین موضع را برای هر شخص ایرانی هم داشته باشیم صرفنظر از عملکرد او در بیش از ربع قرن در هر شرایطی؟
در نظر بگیریم که این موضعگیری در مورد اعدام صدام در هر حال میتواند یک ژست روشنفکری قلمداد شود بخصوص وقتی که قدرت تغییر دادن چیزی را هم نداریم.
البته اینجا صحبت از عموم مردم نیست که به بهانه سوسکی هم که شده آمادهاند هر آن قدرت تخریب خود را به نمایش بگذارند و به خصوص به مکانهایی مثل بانکها به عنوان سمبل ظلم و جور محبت ویژه دارند. حتی صحبت از روشنفکر جماعت هم نیست که اصلا تعریف مناسبی از آن در جامعهای مثل ایران نمیشود به دست داد. تازه اگر هم بشود از موضعگیری و علمکرد رنگ و وارنگ این جماعت در این مواقع فقط میشود شاخ در آورد.
صحبت دقیقاً از شهروندان وبلاگشهر است یعنی همین جماعتی که قرار است انشاءالله تعالی ساماندهی بشوند.
چقدر حاضریم در مقابل حکم اعدام بایستیم حتی اگر برای کسی باشد که کینه او را سالها در سینه انباشتهایم ؟ چقدر حاضریم سینههایمان را از کینه خالی کنیم تا جایی که در چنان روزی هیچ کسی را در مستحق چنین حکمی ندانیم؟
آیا حاضریم همین امروز امضاء کنیم که "من در هیچ شرایطی به اعدام هیچ شخصی در کشور ایران رضایت نمی دهم" ؟
5 نظرات:
راستش من نه با اعدام صدام مخالف بودم نه همچون چيزي رو امضا ميكنم . اعدام بايد باشه ولي براي جنايتكاران حرفهاي و واقعي. اما متاسفانه هميشه سر مردم عادي بالاي دار ميره
آقا سلام. سيد يوسف ما فعلاً حال عيدي دادن نداره. اگه عشقت ميكشه، پسرعموش عيدي بده. موافقي؟
Agha ma az har seyede dast o del bazi age az jibe khodesh maye bezare esteghbal mikonim.
Momkene javab mosbat bashe toye keshvarhaye pishrafte, vali na to Iraq va Iran ... kheili rah monde!
Dar morede Saddam az in narahatam ke ba nahveye ejrashon taraf kolli aziz oo shoja shod (moghyese konin ba vaght ke az sorakhe mosh daresh ovordand)...
keshvarhaye pishrafteh tarikheshon 2007 ast, amm ma 1385, yani ma e haman nesbat aghabim yani 622 sal !! mardome ma aksariat, besyar besyar aghab mandeh tashrif daran, moteassefam, aslan farsang ha ba fekr kardan ba in masael faseleh darand.
pasargadae
Do you have any idea? Click here and post a Comment