به هوش باشیم، انتخابات اینبار بیشتر مهندسی شده است
آقایان و خانمهای وبلاگنویس و وبلاگخوان، بالاترین بازهای محترم، دوستانی که ایکی ثانیه آخرین ف..ر شکن را نصب میکنید و خودتان را آپ-دیت میکنید، حضراتی که جیگرتون از فاشگویی موسوی حال اومده و نتیجه آخرین نظرسنجی ته دلهاتون را حسابی قرص کرده، خوب دقت کنید، این عین گفتگوی منِ فرنگنشین با یکی از نزدیکان که در حاشیه یکی از شهرها در ایران زندگی میکند است:
- خب، از انتخابات چه خبر؟
+ اینجا همه به احمدینژاد رای میدن، یک نفر هم به اونای دیگه رای نمیده.
- آخه چرا؟ دلیلش چیه؟
+ اول این که اینجا فقط برای اون تبلیغ میشه. توی خونه خود ما هر روز صدتا برگه تبلیغاتی از اون میندازن. ما تقریبن هیچ تبلیغی از اونای دیگه ندیدیم. گاهی هم اسم موسوی میاد ولی تقریبن همه با احمدینژادن.
- آخه برای چی؟
+ خب اینجا هر خونوادهای براش نامه نوشته براشون پول فرستانده. یکی دخترش عروسی داشته، یکی مادرش مریض بوده یکی مشکل دیگهای داشته. خلاصه هرکس مشکلی داشته کمکش کرده.
- یعنی همه نامه نوشتن؟
+ خب وقتی برای یکی پول میفرسته اون میاد با آب و تاب برای دیگران تعریف مینکه. اونا هم میگن چرا ما نه؟ اونا هم میرن نامه مینویسن.
- در جواب همه نامهها هم پول برستاده؟
+ نه، میشه گفت برای اونایی که واقعن احتیاج داشتن پول فرستاده. مثلا هرکس واقعا دختر شوهر میداده یا برای پسرش زن میگرفته صدهزار تومن گیرش اومده. اونایی که مشکلات کوچکتر دیگه داشتن پنجاه هزار تومن. البته بودهاند کسانی که بچههاشون کار خیر داشتهاند ولی خودشون درآمدی دارند. برای اینها معمولا چیزی نفرستاده. میشه گفت پول دادنش حساب و کتاب داشته. مثلا این همسایه سر کوچه ما که برای پسرش زن گرفته براش نامه نوشته، اونم براشون صدهزار تومن فرستاده. حالا از یک ماه پیش اون یکی پسرش از ما قول گرفته که روز انتخابات همه با هم بریم به احمدینژاد رای بدیم.
- مگه شما هم پول گرفتین؟
+ نه خب ولی ما هم گفتیم حالا که آدم خوبیه و به این بنده خداها کمک کرده چرا نریم بهش رای بدیم.
- ولی این که یه جور رشوه دادن برای خرید رای مردمه.
+ خلاصه اینجا که اینجوری هستش. حالا به نظر تو آدم به کی رای بده خوبه؟
- خب اقلا یکی که با پول خود آدم رای خودشو نمیخره. مثلن این موسوی.
+ این همسایهای که بهت گفتم یکی از بچههاش با من همکاره. تا حالا صد بار از من و بقیه قول گرفته با هم بریم به احمدینژاد رای بدیم. همه هم قبول کردن.
- آخه رای دادن که اینجوری نمیشه. آدم باید کاندیداها رو بشناسه، از برنامههاشون خبر داشته باشه. آخه ...
+ اینجا که از این خبرا نیست. همه فقط احمدینژاد رو میشناسن که آدم خوبیه و به داد فقرا میرسه.
- یعنی ملت همه پولکی شدن رفته؟ حالا تو خودت چی؟ میری بهش رای میدی؟
+ گفتم که این بابا از مدتها پیش پیله کرده که بریم با هم رای بدیم. ضایع میشه اگه نریم.
- خب برو یه جای دیگه رای بده بعدش هم مثلا بگو رفتی مهمونی همون جا هم رای دادی به احمدینژاد.
+ حالا شاید هم همین کارو کردم ولی این همکاره حتما ناراحت میشه. خیلی اصرار داره همه بچهها با هم بریم رای بدیم.
- حتما بهش یک چیزی میماسه که اینقدر تلاش میکنه.
+ شاید هم. البته فقط این نیست. این بچههای کوچولو رو چی میگی که میای سوار اتوبوس بشی یک بار ازت قول میگیرن به احمدینژاد رای بدی، میخوای پیاده بشی یک بار دیگه. بعضیهاشون اونقدر پیله هستند که به آدم قسم هم میدن. بعضی وقتها بعضی از این بچهها بال چادر خانوما رو میگرن تا بیست متر دنبالشون میرن و به جون بچههاشون قسمشون میدن که حتمن به احمدینژاد رای بدن.
- عجب بساطی شده پس. یعنی این بچهها که خودشون سن رای دادنشون نیست؟
+ آره خب، اونم خیلی جدی و پیله.
- حتمن به اینا هم یه چیزی میدن.
+ احتمالا. خلاصه اوضاع جوری شده که اونی که نمیدونه به کی رای بده میگه خب همه به این رای میدن من هم مثل همه. مغازهها هم که دربست فقط برای احمدینژاد تبلیغ میکنن. میری ماست بخری یک بار توجیه میشی به کی رای بدی، میری نون بگیری یه بار دیگه.
- یعنی مردم مشکلی ندارن و همه از اوضاع راضی هستن؟
+ نه، راضی نیستن. مردم مشکل زیاد دارن ولی میگن احمدینژاد به مردم کمک میکنه. راستش ما که ازش حوشمون نمیاد ولی به نظر میاد همه دارن بهش رای میدن.
- حالا شما برید به کس دیگهای رای بدید از شر این بابا خلاص بشیم.
+ باشه ولی رای ما کاری نمیکنه. دارم بهت میگم بچه نیم وجبی ایستاده سر ایستگاه اتوبوس با التماس براش رای جمع میکنه.
- حالا همه جا هم اینطوری نیست. خیلی جاها هم اصلن به اون رای نمیدن.
+ والا اینجا که اینجوریاس.
دوست من، تار شبکه خرید رای تا این حد در پود بخشهای تهیدستتر و حاشیههای پرجمعیت شهرها تنیده شده. خانوادههای بیبضاعت به دقت کمک شبکه گسترده بسیج محلات شناسایی شده و کمکهای نقدی به دستشان رسیده. مهندسین انتخابات که در دور قبل فقط به بودجه سپاه تکیه داشتند حالا بودجه کل مملکت را در اختیار دارند آنهم با قیمت نفتی که تا دویست دلار هم رسید.
شاید از بدبینی من باشه بعد از این گفتگو ولی من حتی به این فکر میکنم که این نظرسنجیها که وضع احمدینژاد را روز به روز خرابتر نشون میدن بخشی از همان مهندسی انتخابات است تا عدهای را خام کنند.
باید بپذیریم که دنیای مجازی ما را بدجور از واقعیتهای جامعه خودمان دور کرده است. کشور ما عملا به دو بخش تقسیم شده که فرسنگها از هم دور افتادهاند طوری که اصلا همدیگر را نمیبینند. آقای احمدینژاد و تیمش با زیرکی تمام بخش فراموش شده را دربست در اختیار گرفته و فقط یک معجزه میتواند او را با این منبع عظیمی که در اختیار دارد شکست دهد.
باید تکانی به خودمان بدهیم، رای هموطنانمان را از چنگ گروهی که جز آیندهای تاریکتر برایشان تدارک ندیدهاند بیرون بکشیم. تا دیر نشده باید کاری کرد حتی اگر تغییر نظر یک نفر باشد با همان سماجتی که آن کودکان خردسال برای احمدینژاد میکنند.
- خب، از انتخابات چه خبر؟
+ اینجا همه به احمدینژاد رای میدن، یک نفر هم به اونای دیگه رای نمیده.
- آخه چرا؟ دلیلش چیه؟
+ اول این که اینجا فقط برای اون تبلیغ میشه. توی خونه خود ما هر روز صدتا برگه تبلیغاتی از اون میندازن. ما تقریبن هیچ تبلیغی از اونای دیگه ندیدیم. گاهی هم اسم موسوی میاد ولی تقریبن همه با احمدینژادن.
- آخه برای چی؟
+ خب اینجا هر خونوادهای براش نامه نوشته براشون پول فرستانده. یکی دخترش عروسی داشته، یکی مادرش مریض بوده یکی مشکل دیگهای داشته. خلاصه هرکس مشکلی داشته کمکش کرده.
- یعنی همه نامه نوشتن؟
+ خب وقتی برای یکی پول میفرسته اون میاد با آب و تاب برای دیگران تعریف مینکه. اونا هم میگن چرا ما نه؟ اونا هم میرن نامه مینویسن.
- در جواب همه نامهها هم پول برستاده؟
+ نه، میشه گفت برای اونایی که واقعن احتیاج داشتن پول فرستاده. مثلا هرکس واقعا دختر شوهر میداده یا برای پسرش زن میگرفته صدهزار تومن گیرش اومده. اونایی که مشکلات کوچکتر دیگه داشتن پنجاه هزار تومن. البته بودهاند کسانی که بچههاشون کار خیر داشتهاند ولی خودشون درآمدی دارند. برای اینها معمولا چیزی نفرستاده. میشه گفت پول دادنش حساب و کتاب داشته. مثلا این همسایه سر کوچه ما که برای پسرش زن گرفته براش نامه نوشته، اونم براشون صدهزار تومن فرستاده. حالا از یک ماه پیش اون یکی پسرش از ما قول گرفته که روز انتخابات همه با هم بریم به احمدینژاد رای بدیم.
- مگه شما هم پول گرفتین؟
+ نه خب ولی ما هم گفتیم حالا که آدم خوبیه و به این بنده خداها کمک کرده چرا نریم بهش رای بدیم.
- ولی این که یه جور رشوه دادن برای خرید رای مردمه.
+ خلاصه اینجا که اینجوری هستش. حالا به نظر تو آدم به کی رای بده خوبه؟
- خب اقلا یکی که با پول خود آدم رای خودشو نمیخره. مثلن این موسوی.
+ این همسایهای که بهت گفتم یکی از بچههاش با من همکاره. تا حالا صد بار از من و بقیه قول گرفته با هم بریم به احمدینژاد رای بدیم. همه هم قبول کردن.
- آخه رای دادن که اینجوری نمیشه. آدم باید کاندیداها رو بشناسه، از برنامههاشون خبر داشته باشه. آخه ...
+ اینجا که از این خبرا نیست. همه فقط احمدینژاد رو میشناسن که آدم خوبیه و به داد فقرا میرسه.
- یعنی ملت همه پولکی شدن رفته؟ حالا تو خودت چی؟ میری بهش رای میدی؟
+ گفتم که این بابا از مدتها پیش پیله کرده که بریم با هم رای بدیم. ضایع میشه اگه نریم.
- خب برو یه جای دیگه رای بده بعدش هم مثلا بگو رفتی مهمونی همون جا هم رای دادی به احمدینژاد.
+ حالا شاید هم همین کارو کردم ولی این همکاره حتما ناراحت میشه. خیلی اصرار داره همه بچهها با هم بریم رای بدیم.
- حتما بهش یک چیزی میماسه که اینقدر تلاش میکنه.
+ شاید هم. البته فقط این نیست. این بچههای کوچولو رو چی میگی که میای سوار اتوبوس بشی یک بار ازت قول میگیرن به احمدینژاد رای بدی، میخوای پیاده بشی یک بار دیگه. بعضیهاشون اونقدر پیله هستند که به آدم قسم هم میدن. بعضی وقتها بعضی از این بچهها بال چادر خانوما رو میگرن تا بیست متر دنبالشون میرن و به جون بچههاشون قسمشون میدن که حتمن به احمدینژاد رای بدن.
- عجب بساطی شده پس. یعنی این بچهها که خودشون سن رای دادنشون نیست؟
+ آره خب، اونم خیلی جدی و پیله.
- حتمن به اینا هم یه چیزی میدن.
+ احتمالا. خلاصه اوضاع جوری شده که اونی که نمیدونه به کی رای بده میگه خب همه به این رای میدن من هم مثل همه. مغازهها هم که دربست فقط برای احمدینژاد تبلیغ میکنن. میری ماست بخری یک بار توجیه میشی به کی رای بدی، میری نون بگیری یه بار دیگه.
- یعنی مردم مشکلی ندارن و همه از اوضاع راضی هستن؟
+ نه، راضی نیستن. مردم مشکل زیاد دارن ولی میگن احمدینژاد به مردم کمک میکنه. راستش ما که ازش حوشمون نمیاد ولی به نظر میاد همه دارن بهش رای میدن.
- حالا شما برید به کس دیگهای رای بدید از شر این بابا خلاص بشیم.
+ باشه ولی رای ما کاری نمیکنه. دارم بهت میگم بچه نیم وجبی ایستاده سر ایستگاه اتوبوس با التماس براش رای جمع میکنه.
- حالا همه جا هم اینطوری نیست. خیلی جاها هم اصلن به اون رای نمیدن.
+ والا اینجا که اینجوریاس.
دوست من، تار شبکه خرید رای تا این حد در پود بخشهای تهیدستتر و حاشیههای پرجمعیت شهرها تنیده شده. خانوادههای بیبضاعت به دقت کمک شبکه گسترده بسیج محلات شناسایی شده و کمکهای نقدی به دستشان رسیده. مهندسین انتخابات که در دور قبل فقط به بودجه سپاه تکیه داشتند حالا بودجه کل مملکت را در اختیار دارند آنهم با قیمت نفتی که تا دویست دلار هم رسید.
شاید از بدبینی من باشه بعد از این گفتگو ولی من حتی به این فکر میکنم که این نظرسنجیها که وضع احمدینژاد را روز به روز خرابتر نشون میدن بخشی از همان مهندسی انتخابات است تا عدهای را خام کنند.
باید بپذیریم که دنیای مجازی ما را بدجور از واقعیتهای جامعه خودمان دور کرده است. کشور ما عملا به دو بخش تقسیم شده که فرسنگها از هم دور افتادهاند طوری که اصلا همدیگر را نمیبینند. آقای احمدینژاد و تیمش با زیرکی تمام بخش فراموش شده را دربست در اختیار گرفته و فقط یک معجزه میتواند او را با این منبع عظیمی که در اختیار دارد شکست دهد.
باید تکانی به خودمان بدهیم، رای هموطنانمان را از چنگ گروهی که جز آیندهای تاریکتر برایشان تدارک ندیدهاند بیرون بکشیم. تا دیر نشده باید کاری کرد حتی اگر تغییر نظر یک نفر باشد با همان سماجتی که آن کودکان خردسال برای احمدینژاد میکنند.
1 نظرات:
فتنه احمدینژاد. سلام، الان تازه متوجه شدم چرا در سالروز وفات امام خمینی ، حضرت امام خامنهای فرمودند که خود امام خمینی بارها فرمودند اشتباه کردند و منظور ایشان از این حرف چه بود . با رفتار اخیر رئیس جمهور بالاخره روشن شده است که احمدینژاد با دادن نتایج آرا دروغی انتخابات به امام خامنهای، باعث شدند که حضرت امام خامنهای در ملا عام اعلام کنند که حمایت از احمدینژاد بعد از انتخابات، اشتباه بوده است. فتنه اصلی زیر سر احمدی نژاد و خائنین امثال خودش بوده و هست.ای کاش دسته احمدینژاد هم سر به خیابان بگذارند شخصاً ترتیب ایشان را هم از پشت بام خواهم داد. سرباز ولایت من هستم نه آن مشائی دزد.
Do you have any idea? Click here and post a Comment