آقای ا.ن.، این قلم ادعای شرف دارد
آقای ا.ن.،
آدم توی وبلاگ یک نفر که با اسم مستعار مینویسه، قشنگ هم مینویسه، یک اشتباه میبینه که قطعا به خاطر تند نوشتن پیش اومده، میاد با اسم مستعار برای طرف پیغام خصوصی بفرسته، هزار جور کلمات را بالا پایین میکنه که اون شخص برداشت منفی نکنه، آخر کار هم میبینه پیشونیش و کف دستهاش از شرم خیس عرق شده. اون وقت میاد میبینه یک بابایی به اسم رئیسجمهور یک مملکت به شهروندان همون مملکت در برابر تمام جهانیان میگه خس و خاشاک، کثافت، آشغال ...
آقای ا.ن، اگه روزی از مدیریت جهان فارق شدی یا فارقت کردند و گذرت از این ورا افتاد خوب توی تمام پستهای این وبلاگ نگاه کن، خواهی دید که اسم شما همیشه کامل ذکر شده و حتی از همین ا.ن. که مخفف طبیعی اسم سرکار هست استفاده نشده چه رسد به هزاران صفتی که بین مردم به آن مفتخر شدهای. ولی همین بالا را نگاه کن، به خاطر نقل دوکلمه از درافشانیهای سرکار، این محل به کلماتی آلوده شده که همیشه سعی شده بود از اونها اجتناب بشه.
آقای ا.ن.، شما کار من را راحت کردی و از این به بعد اسم شما در اینجا به شکل همون مخفف طبیعی اون نوشته خواهد شد. البته امیدوارم به همین زودیها نیازی نباشد دیگر اسمی از شما برده شود، چه کامل، چه مخفف، چه با هزارانی صفتی که این ملت طناز برای شما ساخته است و برازنده شماست. ولی این قلم به خاطر آلوده شدن به کلماتی که مجبور شده از شما نقل کند ادعای شرف دارد.
راستی این دختر خانم شونزده ساله نابغه که توی آشپزخونهشون انرژی اتمی تولید کرده بود نمیتونه یک ستگاهی بسازه که زمان رو چند سالی به عقب ببره؟ یا مثلا بعضی چیزها رو از حافظه تاریخ پاک کنه؟ یک کشوری هست که هم تاریخ داره، هم ادبیات داره، هم هنر و هنرمندان نامی داشته و داره، هم شهروندان فرهیخته و با شرف و با ادب کم نداره، هم میشه به آیندهش امیدها بست. مردم این کشوره فکر میکنن این اواخر بدجوری مغبون شدن و اینه که دوست دارن اگه بشه یک کم از بی ادبیها و لودگیهایی و آلودگیهای کلامی را که یک بابایی به نام کشورشون مرتکب شده یه جورایی اصلاح کنن. آخه بی ادبی توی این کشوره خیلی بده، برای همین هم توی مدرسه به بچههاشون یاد میدن: ادب مرد به ز دولت اوست.
آدم توی وبلاگ یک نفر که با اسم مستعار مینویسه، قشنگ هم مینویسه، یک اشتباه میبینه که قطعا به خاطر تند نوشتن پیش اومده، میاد با اسم مستعار برای طرف پیغام خصوصی بفرسته، هزار جور کلمات را بالا پایین میکنه که اون شخص برداشت منفی نکنه، آخر کار هم میبینه پیشونیش و کف دستهاش از شرم خیس عرق شده. اون وقت میاد میبینه یک بابایی به اسم رئیسجمهور یک مملکت به شهروندان همون مملکت در برابر تمام جهانیان میگه خس و خاشاک، کثافت، آشغال ...
آقای ا.ن، اگه روزی از مدیریت جهان فارق شدی یا فارقت کردند و گذرت از این ورا افتاد خوب توی تمام پستهای این وبلاگ نگاه کن، خواهی دید که اسم شما همیشه کامل ذکر شده و حتی از همین ا.ن. که مخفف طبیعی اسم سرکار هست استفاده نشده چه رسد به هزاران صفتی که بین مردم به آن مفتخر شدهای. ولی همین بالا را نگاه کن، به خاطر نقل دوکلمه از درافشانیهای سرکار، این محل به کلماتی آلوده شده که همیشه سعی شده بود از اونها اجتناب بشه.
آقای ا.ن.، شما کار من را راحت کردی و از این به بعد اسم شما در اینجا به شکل همون مخفف طبیعی اون نوشته خواهد شد. البته امیدوارم به همین زودیها نیازی نباشد دیگر اسمی از شما برده شود، چه کامل، چه مخفف، چه با هزارانی صفتی که این ملت طناز برای شما ساخته است و برازنده شماست. ولی این قلم به خاطر آلوده شدن به کلماتی که مجبور شده از شما نقل کند ادعای شرف دارد.
راستی این دختر خانم شونزده ساله نابغه که توی آشپزخونهشون انرژی اتمی تولید کرده بود نمیتونه یک ستگاهی بسازه که زمان رو چند سالی به عقب ببره؟ یا مثلا بعضی چیزها رو از حافظه تاریخ پاک کنه؟ یک کشوری هست که هم تاریخ داره، هم ادبیات داره، هم هنر و هنرمندان نامی داشته و داره، هم شهروندان فرهیخته و با شرف و با ادب کم نداره، هم میشه به آیندهش امیدها بست. مردم این کشوره فکر میکنن این اواخر بدجوری مغبون شدن و اینه که دوست دارن اگه بشه یک کم از بی ادبیها و لودگیهایی و آلودگیهای کلامی را که یک بابایی به نام کشورشون مرتکب شده یه جورایی اصلاح کنن. آخه بی ادبی توی این کشوره خیلی بده، برای همین هم توی مدرسه به بچههاشون یاد میدن: ادب مرد به ز دولت اوست.
0 نظرات:
Do you have any idea? Click here and post a Comment