سه‌شنبه، آبان ۰۵، ۱۳۸۸

Mohsen شهیدتر است یا Marwa

نظر زیر را پای این مطلب سایت آینده گذاشتم که منتشر نشد. باز هم تکرار کردم و این بار آدرس ایمیل هم وارد کردم و خواستم که اگر نمی‌توانند منتشر کنند لااقل بنویسند چرا. نه منتشر شد و نه جوابی آمد.
کاملاً درک می‌کنم که هوا بس ناجوانمردانه سرد است و کاملاً هم واقفم که نه تنها آن‌هایی که در آینده نشسته‌اند که حتی بدنه آن‌هایی که در فارس و صداوسیما و حتی کیهان نشسته‌اند کم‌وبیش با این نظر موافق هستند و باید محذورات و معذورات آن‌ها را درک کرد که بولتن‌ها به کارند.

چیزی که این وسط باعث تامل است دادن عنوان شهید به این خانم از طرف شماست که به نوعی پیروی از سیاست‌های دیکته شده به صداوسیما و سایر رسانه‌های به فرموده‌نویس است. اگر دلیل شما فقط مسلمان بودن این فرد است که این کار شما نوعی کیش‌پرستی است که ابعادی بس خطرناک‌تر از نژادپرستی دارد.
اگر دلیل شما مظلومیت است، پس این صفت را از هم‌وطنان بس مضلموم‌ترتان مثل سهراب اعرابی و محسن روح‌الامینی که قرار است قاتلین و مسببین قتلشان وقت گل نی محاکمه شوند دریغ ندارید. از ندا آقا سلطان می‌گذریم که ظاهرا خودش را جلوی یک گلوله سرگردان پرت کرده است. گلوله سرگردان را هم که نمی‌شود محاکمه کرد.
راستی اگر بنا به مظلومیت است، خوب است به آن دختر مظلوم اتریشی که 24 سال توسط پدرش حبس شده بود هم به عنوان والای آزاده مفتخر کنیم.
دوستان دقت کنید تحت تاثیر شانتاژ تبلیغاتی پروپاگاندای قدرت قرار نگیرید. شهید و آزاده و بسیج و خیلی عنوان‌های والای دیگر دارند یکی یکی توسط پروپاگاندای قدرت مسخ می‌شوند. اگر توان مقابله ندارید الاقل سیاهی لشکر پروپاگاندای قدرت نشوید.

سه‌شنبه، مهر ۲۱، ۱۳۸۸

تفألی به حافظ در باب حضور ا.ن. بر سر مزارش

حال که سنگ‌ها را بسته و سگ‌ها را رها کرده‌اند و در روز حافظ آرامگاه او را برای ا.ن. قرق کرده‌اند تفألی به دیوان حافظ می‌زنم و از همشهری ارجمندم در باب حضور ا.ن. می‌پرسم:

ای مگس، عرصه سیمرغ نه جولانگه توست
عِرض خود می‌بری و زحمت ما می‌داری

چه خوب است همشهری‌ای خوش‌ذوق ما با همین نوشته به استقبال ا.ن. بروند.

شنبه، شهریور ۲۱، ۱۳۸۸

اذهب الی فرعون

اذهب الی فرعون انه بدجوری طغی

دوشنبه، تیر ۰۸، ۱۳۸۸

پایان رسمی جمهوری اسلامی

امروز جمهوری اسلامی به رسما به پایان رسید و شمارش معکوس پایان خلافت برپا شده توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هم از همین امروز شروع شد.
طول عمر این حکومت جدید نسبت معکوس دارد با همت و شرف ما ملت.

سه‌شنبه، تیر ۰۲، ۱۳۸۸

خانه ملت

از این که این‌هایی که یک جایی به نام خانه ملت را اشغال کرده‌اند از انتصاب آقای ا.ن حمایت کرده‌اند ناراحت نباشیم. یادمان باشد این‌ها خود در فرایندی مشابه با همین کارگردانی به مجلس رفته‌‌اند.

دوشنبه، تیر ۰۱، ۱۳۸۸

فصل الخطاب

فصل الخطاب یعنی شما خرید.
فصل الخطاب یعنی خفه شو.
فصل الخطاب یعنی تقلب می‌کنم خوب هم می‌کنم.
فصل الخطاب یعنی سوار شدن یک اقلیت پررو بر گرده یک اکثریت صبور.
فصل الخطاب یعنی تو آدم نیستی.
فصل الخطاب یعنی تو هیچی نیستی.
فصل الخطاب یعنی حکومت چکمه بر شعور.
فصل الخطاب یعنی شعورتو بذار در کوزه.
فصل الخطاب یعنی قانون ول معطل است.
فصل الخطاب یعنی حکم حکومتی هر وقت عشقم بکشه.
فصل الخطاب یعنی قتل شهروندان مثل آب خوردن.
فصل الخطاب یعنی تحقیر یک ملت.
فصل الخطاب یعنی ...

برای همه ایرانیانی که به احمدی نژاد رای داده اند

این نوشته وبلاگ پیاده‌رو به قول کمانگیر از آن نوشته‌هایی است که در این شرایط انگار ته حلقت بوده و باید می گفته‌ای اما بلد نبوده‌ای به این خوبی بگویی. اینجا می‌گذارمش تا شما و شاید آن هموطن احمدی‌نژادی که کامنتش را با "مرگ بر منافق" تمام کرد هم بخوانید.

برای همه ایرانیانی که به احمدی نژاد رای داده اند

نمی دانم چند تا از شما که وبلاگ من را می خوانید به احمدی نژاد رای داده اید. سه تای شما را می شناسم. می دانید که من هیچوقت نپرسیده ام چرا؟ انتخابات یعنی همین یعنی تو به احمدی نژاد رای بدهی من به موسوی و حتی کسی به " گوگوش " .

پس ما هم محترمیم. همه. هفته پیش تعداد زیادی از هموطنان من و تو به نتیجه انتخابات شک کردند. صرفن شک. به خیابانها آمده اند و خواستار انتخابات دوباره شدند. امروز دارند آنها را می کشند. تا آنجا که صرفن اعتراض آنها بود٬ هیچ حقی بر گردن تو نبود. تو رای خود را داده بودی. ولی امروز این حق توست که دارد زایل می شود. با کشتن آنها رای ارزشمند تو هم زیر سوال می رود. امروز نوبت تو هم هست که تقاضای انتخابات دوباره بکنی. تو که می دانی با ده میلیون تفاوت رای تو همیشه پیروز خواهی بود. بگذار شک از بین برود. نگذاریم کسی بمیرد.

من امروز چشمانم از گریه باز نمی شود. برایم مهم نیست این کشته ها که می بینم که هستند. مثل من فکر می کنند یا نه. فقط می دانم که هموطن هستند. هموطن من و تو. هموطن خیلی عزیز است. باور کن. سوگند می خورم اگر موسوی برنده شده بود و تو امروز در خیابان بودی و کسی از دماغت خون می ریخت من هم به خیابان می آمدم. به جان عزیزانم می آمدم. من رای نمی دهم که خون از دماغ کسی ریخته شود. من به سازندگی وطنم احترام می گذارم. صدای ناله تو به زبان مادری چیزی را در من ویران می کند که دیگر هیچوقت جایش خوب نمی شود. تو هم اگر وبلاگ مرا می خوانی برو. نگذار لطفن. در این سی سال این اولین بار است که شک بالا گرفته است. و این شک حق تو را هم زایل می کند.

من حس می کنم امروز دیگر مهم نیست من و تو به که رای داده ایم. ما به این اتفاق رای نداده ایم. ما به کشتار رای ندادیم. اگر یک انتخابات دیگر می تواند کشوری را آرام کند. میانگین چهل انسان را که ما هر روز داریم از دست می دهیم زنده نگاه دارد. حق تو و حق من را احیا کند. چرا که نه؟ من باور نمی کنم که بیست و چهار میلیون از هموطنانم با کشته شدن باقی هموطنانشان مشکلی ندارند. من می دانم که تو هم گریه ات گرفته است. تو هم مثل من چشمانت باز نمی شود. تو هم به مرگ رای ندادی. چه کسی به مرگ رای می دهد. لطفن بیا. من می ترسم.

یکشنبه، خرداد ۳۱، ۱۳۸۸

دختران دشت!

دختران دشت!
دختران انتظار !
دختران امید تنگ
در دشت بی کران ،
وآرزوهای بیکران
در خلق های تنگ!
دختران خیال آلاچیق نو
در آلاچیق هایی که صد سال !_
از زره جامه تان اگر بشکوفید
باد دیوانه
یال بلند اسب تمنا را
آشفته کرد خواهد...
_ _ _
دختران رود گل آلود!
دختران هزار ستون شعله، به طاق بلند دود!
دختران عشق های دور
روز سکوت و کار
شب های خستگی !
دختران روز
بی خستگی دویدن،
شب
سر شکستگی !_
در باغ راز و خلوت مرد کدام عشق!_
در رقص راهبانه شکرانه کدام
آتش زدای کام
بازوان فواره یی تان را
خواهید بر افراشت؟
_ _ _
افسوس!
موها، نگاه ها
به عبث
عطر لغات شاعر را تاریک می کنند.

دختران رفت و امد
در دشت مه زده!
دختران شرم
شبنم
افتادگی
رمه!_
از زخم قلب آبائی
در سینه کدام شما خون چکیده است؟
....
لب های تان، کدام شما
لب های تان کدام
_ بگویید!_
در کام او شکفته ، نهان، عطر بوسه ئی؟



شب های تار نم نم باران _که نیست کار_اکنون کدام یک ز شما
بیدار می مانید
در بستر خشونت نومیدی
در بستر فشرده دلتنگی
در بستر تفکر پر درد رازتان،
تا یاد آن _ که خشم و جسارت بود_
بدرخشاند
تا دیرگاه شعله اتش را
در چشم بازتان؟
_ _ _
بین شما کدام
_ بگویید!_
بین شما کدام
صیقل می دهد
سلاح آبائی را
برای
روز
انتقام؟

احمد شاملو

Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro, a little change by PThemes